دستهام رو به هم مالیدم و گفتم: جانمی جان.... شب جمعه هم رسید.
پشتش رو به من کرد و خوابید. آخه من بیکارم.
وبلاگت عالیه. شاید بخاطر اینکه تو بیکاری!!
وبلاگت عالیه. شاید بخاطر اینکه تو بیکاری!!